آیا با مفهوم ولایت قهری آَشنایی دارید؟

ولي قهري شخصي است كه به حكم قانون تعيين مي‌شود و سمت خود را مستقيماً از قانون مي‌گيرد و ولايت او يك وظيفه خانوادگي و اجتماعي و به تعبير ديگر، اجباري است نه اختياري و شايد به همين جهت آن را قهري ناميده‌اند.

فهرست

آیا با مفهوم ولایت قهری آَشنایی دارید؟

در اصطلاح حقوق مدني، ولايت، قدرت و اختياري است كه برابر قانون به شخص صلاحيتدار براي اداره امور محجور واگذار شده است. ولايت، ممكن است به حكم مستقيم قانون به شخصي داده شده يا به موجب وصايت واگذار شده يا به حكم دادگاه برقرار شده باشد. بنابراين، ولي قهري شخصي است كه به حكم قانون تعيين مي‌شود و سمت خود را مستقيماً از قانون مي‌گيرد و ولايت او يك وظيفه خانوادگي و اجتماعي و به تعبير ديگر، اجباري است نه اختياري و شايد به همين جهت آن را قهري ناميده‌اند

مقدمه:

زن و شوهر مقیم ایران در صورت توافق با یكدیگر می توانند سرپرستی طفلی صغیر را بر عهده بگیرند مشروط بر آنكه منافع مادی و معنوی طفل را تأمین كنند.

شرایط زوجین برای فرزند خواندگی پنج سال تمام از تاریخ ازدواج زوجین گذشته باشد و آنها در این مدت صاحب فرزند نشده باشند، سن یكی از آنها حداقل 30 سال تمام باشد، زوجین سابقه محكومیت كیفری مؤثر نداشته باشند، هیچ یك از زوجین محجور نباشد، زوجین صلاحیت اخلاقی داشته باشند، زوجین یا یكی از آنها امكان مالی برای نگهداری كودك بی سرپرست را داشته باشد، هیچ یك از آنان مبتلا به بیماری واگیر صعب العلاج نباشد و معتاد به الكل، مواد مخدر یا سایر اعتیادات مضر نباشد.

شرایط طفلی كه به سرپرستی واگذار می شود سن طفل كمتر از 12 سال باشد، هیچ یك از والدین یا جد پدری كودك شناخته نشده یا در قید حیات نباشد یا از كودكانی باشند كه به سازمان بهزیستی سپرده شده و سه سال تمام پدر و مادر یا جد پدری آنها مراجعه نكرده باشند.

ضمیمه کردن فردی امین از سوی حاکم شرع به ولیّ، قیّم و مانند آن را ضَمّ امین گویند. توضیح بیشتر در این صفحه

بیان معنای محجور ،ولایت و قهری:

لازم به ذكر است، محجور به شخص بالغی گفته می شود كه توانایی ذهنی كافی ندارد و به حكم دادگاه تحت سرپرستی شخص دیگری قرار می گیرد. ولایت در لغت به معنای حكومت كردن، تسلط پیدا كردن، دوست داشتن، یاری دادن، دست یافتن و تصرف كردن آمده است.

قهری در لغت به معنای جبری و اضطراری است؛ در اصطلاح حقوق مدنی، ولایت، قدرت و اختیاری است كه برابر قانون به شخص صلاحیتدار برای اداره امور محجور واگذار شده است. ولایت، ممكن است به حكم مستقیم قانون به شخصی داده شده یا به موجب وصایت واگذار شده یا به حكم دادگاه برقرار شده باشد. بنابراین، ولی قهری شخصی است كه به حكم قانون تعیین می شود و سمت خود را مستقیماً از قانون می گیرد و ولایت او یك وظیفه خانوادگی و اجتماعی و به تعبیر دیگر، اجباری است نه اختیاری و شاید به همین جهت آن را قهری نامیده اند.

حتی بعضی از حقوقدانان ولایت قهری را به ولایت اجباری تعریف كرده اند. طبق ماده 1180 قانون مدنی، طفل صغیر، تحت ولایت قهری (سرپرستی) پدر و جد پدری خود است همچنین طفل غیر رشید یا مجنون، در صورتی كه عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد.

همچنین در ماده 1182 قانون مدنی آمده است كه هر گاه طفل هم پدر و هم جد پدری داشته باشد و یكی از آنها محجور یا به علتی ممنوع از تصرف در اموال مولی علیه شود ولایت قانونی او ساقط می شود.

لازم به ذكر است طبق ماده 1183قانون مدنی، ولی در همه امور مربوط به اموال و حقوق مالی مولی علیه، نماینده قانونی اوست.

سقوط ولی قهری به چه معناست؟ در صورتی که طفل پدر و جد پدری داشته باشد و یکی از آنها محجور یا به علتی ممنوع از تصرف شود، حق ولایت او ساقط شده و پس از رفع حجر یا رفع اشکال و مانع به طور مجدد حق ولایت اعاده می شود. در صورتی که ولی قهری به علت خیانت یا نداشتن لیاقت لازم در اداره اموال یا در اثر بیماری، ضعف دماغی یا لاابالی گری نتواند دارایی مولی علیه را اداره کند، حق ولایت او ساقط می شود. ادامه...

آیا با مفهوم ولایت قهری آَشنایی دارید؟


بیان مفهوم ولایت در لغت و اصطلاح حقوقی وبیان اقسام ولایت

بیان مفهوم ولایت در لغت و اصطلاح حقوقی:

ولایت در لغت به معنای حکومت کردن، تسلط پیدا کردن، یاری دادن و تصرف کردن آمده است. قهری نیز در لغت به معنای جبری و اضطراری است.

در اصطلاح حقوق مدنی ، ولایت قدرت واختیاری است كه برابر قانون به یك شخص صلاحیت دار برای اداره امور محجور واگذار شده است .

اقسام ولایت :

این ولایت دارای اقسامی است : ممكن است به حكم مستقیم قانون به شخصی داده شده یا به موجب وصایت واگذار گردیده و یا به حكم دادگاه برقرار شده باشد .

ولایت قهری:

ولایتی كه به حكم مستقیم قانون واگذار شده باشد اصطلاحاً ولایت قهری نامیده می شود كه قانون مدنی در مواد 1180 تا 1194 از آن سخن گفته است .


ولایت خاص:

وظیفه وسمت وصیئی كه از جانب پدر یا جد پدری برای سرپرستی محجورتعیین شده باشد ( ماده ۱۱۸۱ قانون مدنی ) نیز یك نوع ولایت است كه غیر ازولایت قهری است ، هرچند كه مشمول عنوان ولایت خاص می باشد .

قیمومت:

اصطلاح ولی خاص ، برابرماده ۱۱۹۴ قانون مدنی ، شامل ولی قهری و وصی منصوب از جانب پدر یا جد پدری است . هر گاه محجور،ولی خاص نداشته و ولایت از طرف دادگاه به شخصی واگذار شده باشد ، این ولایت را قیمومت گویند كه دارای احكام ویژه ای است.

مفهوم امین:

گاهی نیز شخصی كه بوسیله دادگاه برای اداره محجور تعیین شده است امین نامیده می شود ( ماده ۱۱۸۷ قانون مدنی و ماده ۱۵ قانون حمایت خانواده مصوب 1353 ) .

ماده 1187 قانون مدنی بیان میدارد که :

هر گاه ولی قهری منحصر، به واسطه ی غیبت یا حبس به هر علتی که نتواند به امور مولی علیه رسیدگی کند و کسی را هم از طرف خود معین نکرده باشد، حاکم یک نفر امین به پیشنهاد مدعی العموم برای تصدی و اداره ی اموال مولی علیه و سایر امور راجعه به او موقتاً معین خواهد کرد.

بنابراین ، ولی قهری شخصی است كه به حكم قانون تعیین می شود وسمت خود را مستقیماً ازقانون می گیرد و ولایت او یك وظیفه خانوادگی واجتماعی وبه تعبیر دیگر ، اجباری است نه اختیاری و شاید به همین جهت آنرا قهری نامیده اند .

حتی بعضی از حقوقدانان ولایت قهری را به ولایت اجباری تعریف كرده اند .در فقه امامیه ، اصطلاح ولایت قهری بكار نرفته و بنظر می رسد كه قانون مدنی نخستین بار آنرا استعمال كرده است . مع هذا فقهاء از انواع ولایت از جمله ولایت پدر و جد پدری - ولایت وصی، ولایت حاكم ، ولایت عدول مؤمنین ، به تفصیل سخن گفته اند و گاهی تصریح كرده اند كه ولایت پدر و جد پدری ولایت اجباری است .

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش دوم

آیا ولایت قهری مختص کشور ماست؟

آیا ولایت قهری مختص کشور ماست؟

ولایت قهری به مفهومی كه گفته شد در همه كشورها وجود دارد و به تعبیر روشن تر ، در همه كشورها شخص یا اشخاصی كه به صغیر نزدیك هستند وبه او دلبستگی ومهر فطری دارند برای سرپرستی واداره امور صغیر به حكم مستقیم قانون تعیین شده اند ، چرا که طبیعت و فطرت آدمی و مصلحت طفل وجامعه اقتضاء می كند كه سرپرستی صغیر واداره امور او حتی الامكان به پدر و اشخاص دیگری كه قرابت نزدیك با او دارند و به سرنوشت و خوشبختی او علاقمند هستند واگذار گردد .

نهاد ولایت قهری چگونه نهادی است؟

پس نهاد ولایت قهری یك نهاد حقوقی است كه از طبیعت بشر و مقتضیات زندگی خانوادگی و اجتماعی سرچشمه می گیرد واز این لحاظ در همه كشورها پذیرفته شده است ، اگر چه در تعیین اشخاصی كه عهده دار این قسمت هستندو چگونگی اعمال آن ، قوانین یكسان نمی باشند .


مفهوم ولایت قهری در حقوق ایران:

اكنون كه مفهوم ولایت قهری روشن شد ، به بحث درباره ولایت قهری در حقوق ایران و حقوق تطبیقی می پردازیم . البته بحث از كلیه مسائل مربوط به ولایت قهری در این مقاله مورد نظر نیست بلكه فقط به بررسی قواعد تازه ای كه قانون حمایت خانواده در این زمینه مقرر كرده و مسائلی كه ماده ۱۵ قانون مذكور پدید آورده و تحولی كه حقوق ایران در این خصوص داشته ومقایسه آن با حقوق چند كشور دیگر اكتفا می كنیم .

تحول حقوق ایران در زمینه ولایت قهری و بررسی ماده ۱۵ قانون حمایت خانواده .قانون مدنی در ولایت قهری قواعد فقه امامیه را اقتباس و تدوین كرده و ۱۵ ماده ( مواد ۱۱۸۰ تا ۱۱۹۴ ) به موضوع ولایت قهری پدر و جد پدری اختصاص داده است ولی قانون حمایت خانواده مصوب ۱۵/۱۱/۵۳ قواعد تازه ای در این باب آورده و تحولی چشمگیر ایجاد كرده است .

ماده ۱۵ قانون اخیر درباره ولایت پدر و جد پدری و مادر چنین مقرر داشته است : طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر خود می باشد . در صورت ثبوت حجر یا خیانت یا عدم قدرت و لیاقت او در اداره امور صغیر ، یا فوت پدر ، به تقاضای دادستان و تصویب دادگاه شهرستان ، حق ولایت به هریك از جد پدری یا مادر تعلق می گیرد ، مگر اینكه عدم صلاحیت آنان احراز شود كه در اینصورت حسب مقررات اقدام به نصب قیم یا ضم امین خواهد شد .

دادگاه ، در صورت اقتضا، اداره امور صغیر را از طرف جد پدری یا مادر تحت نظارت دادستان قرار خواهد داد . در صورتی كه مادر شوهر اختیار كند حق ولایت او ساقط خواهد شد . در این صورت اگر صغیر جد پدری نداشته ، یا جد پدری صالح برای اداره امور صغیر نباشد ، دادگاه به پیشنهاد دادستان ، حسب مورد ، مادر صغیر یا شخص صالح دیگری را بعنوان امین یا قیم تعیین خواهد كرد . امین به تشخیص دادگاه مستقلاً یا تحت نظر دادستان امور صغیر را اداره خواهد كرد .

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش سوم

اقسام ولایت قهری

اقسام ولایت قهری:

- ولایت پدر و جد پدری

در فقه امامیه و قانون مدنی ، ولایت قهری بر صغیر و مجنون و سفیهی كه جنون و سفه او متصل به زمان كودكی باشد فقط برای پدر و جد پدری شناخته شده است . ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی در این باره می گوید : طفل صغیر تحت ولایت قهری پدر و جد پدری خود می باشد و همچنین است طفل غیر رشید یا مجنون ، در صورتی كه عدم رشد یا جنون او متصل به صغر باشد .

در فقه امامیه در مورد ولایت پدر و جد پدری نسبت به طفل و مجنونی كه جنون او متصل به زمان كودكی باشد نفی خلاف و حتی ادعای اجماع شده است و مستند آن روایت و اخبار است . اما در مورد سفیهی كه عدم رشد او متصل به زمان كودكی باشد ، در فقه امامیه اختلاف نظر دیده می شود .


بعضی گفته اند ولایت در این مورد از آن، حاكم است و برخی اظهار عقیده كرده اند كه ولایت كماكان برای پدر و جد پدری است. دلیل نظریه دوم استصحاب و پاره ای روایات و اخبار است . این راه حل كه مورد قبول قانون مدنی واقع شده با مصلحت طفل و خانواده هم سازگار است .

وقتی كه پدر و جد پدری شایستگی سرپرستی سفیه و اداره امور او را داشته باشند ، نباید به علت رسیدن سفیه به سن كبر ، ولایت به شخص دیگری واگذار شود و بدین ترتیب ، بدون هیچ دلیل موجه ، دگرگونی در وضع محجور پدید آید . ثبات و عدم تغییر وضع حقوقی محجور ، مادام كه حجر او باقی است ، اصولاً مطلوب و به مصلحت محجور و خانواده است.

به هر حال ، ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی از فقه امامیه گرفته شده و آن را با سنت خانواده پدر سالاری می توان توجیه كرد. در خانواده پدر سالاری كه از قرنها پیش در ایران وجود داشته است ، پدر و جد پدری بزرگ خانواده و دارای اختیارات گسترده نسبت به اعضای آن بوده اند و از این رو قانون مدنی ولایت قهری را به آنان اختصاص داده و آنان را مكلف به سرپرستی و اداره امور اولاد محجور خود دانسته و هیچ شخص دیگر ،حتی مادر را ولی قهری نشناخته بود .

یادآوری است كه به کار بردن اصطلاح طفل غیر رشید در ماده ۱۱۸۰ قانون مدنی نادرست به نظر می رسد و می بایست شخص غیر رشید یا غیر رشید بكار رفته باشد ، زیرا چنانچه از جمله آخر ماده بر می آید ، مقصود سفیهی است كه به سن ۱۸ سال تمام رسیده و عدم رشد او متصل به زمان كودكی باشد و چنین شخصی دیگر طفل و صغیر بشمار نمی آید ونباید كلمه طفل درباره او استعمال شود .

همچنین در صدر ماده یكی از دو كلمه طفل صغیر هجو و زائد بنظر می رسد .نكته دیگری كه یادآوری آن بجاست این است كه قانون مدنی ، به پیروی از فقه امامیه ، جد پدری را از لحاظ ولایت همطراز پدر قرار داده است.

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش چهارم

طبق نظام قانون مدنی اداره امور محجور توسط پدر و جد پدری به چه صورتی است ؟

طبق نظام قانون مدنی اداره امور محجور توسط پدر و جد پدری به چه صورتی است ؟

طبق نظام قانون مدنی ، هریك از آنان می توانند مستقلا ، امور محجور را اداره كند و اعمالی به نمایندگی از او انجام دهد وهیچ یك را بر دیگری حق تقدم نیست. تصرفات هریك از آنان ، در صورتی كه به مصلحت صغیر باشد ، نافذ است و نیازی به اذن دیگری ندارد .

از آنچه گفتیم آشكار شد كه قانون مدنی فقط پدر و جد پدری را ولی قهری شناخته و آنان را در عرض یكدیگر قرار داده است . حال ببینیم قانون حمایت خانواده چه تحولی در این خصوص ایجادكرده است .

تحولات قانون حمایت خانواده در خصوص ولایت قهری:

شكی نیست كه پدر امروزه كماكان ولی قهری بشمار می آید وحتی برابر قانون حمایت خانواده در صورتی كه پدر در قید حیات بوده و اهلیت و شایستگی و توانائی اداره امور صغیر را داشته باشد، ولی قهری منحصر بشمار می آید و جد پدری یا مادر سمتی به عنوان ولی نخواهد داشت .


در این صورت ، اداره اموال محجور و سایر اموری كه از وظائف ولی قهری است منحصراً به عهده پدر خواهد بود . جد پدری از لحاظ ولایت در درجه دوم و بعد از پدر در ردیف مادر قرار می گیرد . این مطلبی است كه از بند اول ماده ۱۵ قانون حمایت خانواده استنباط می شود . نكته قابل بحث این است كه آیا ولایت جد پدری امروزه نیز مانند گذشته ولایت قهری است یا نوعی دیگر ولایت است كه قانون حمایت خانواده تأسیس كرده است .

بعضی از حقوقدانان برآنند ولایت جد پدری برابر قانون حمایت خانواده كه مؤخر از قانون مدنی است ولایت قهری نیست زیرا ولایت قهری ولایتی است كه به حكم مستقیم قانون و بدون دخالت یك مقام رسمی به كسی تفویض شده باشد ، حال آنكه واگذاری ولایت به جد پدری موكول به تقاضای دادستان و تصویب دادگاه شهرستان است . ولی قبول این نظر دشوار است زیرا : اولاً ولایت قهری جد پدری به موجب هیچ نص قانونی نسخ نشده و فقط جد پدری از این لحاظ بعد از پدر و در درجه دوم قرار گرفته است .

ثانیاً از ظاهر قانون حمایت خانواده چنین بر می آید كه همان ولایتی كه برای پدر شناخته شده در صورت ثبوت حجر یا خیانت یا عدم قدرت و لیاقت او در اداره امور صغیر یا فوت پدر به هریك از جد پدری یا مادر تعلق می گیرد . در واقع بعد از پدر ، یكی از مادر یا جد پدری ولی قهری شناخته شده است .

ثالثاً تقاضای دادستان و تصویب دادگاه كه دراین مورد در قانون پیش بینی شده منافاتی با سمت ولایت قهری ندارد زیرا این سمت به حكم قانون به یكی از جد پدری و مادر اعطاء شده و تصویب دادگاه فقط از لحاظ احراز صلاحیت برای اداره امور محجور است و حكم دادگاه در این مورد یك حكم اعلامی خواهد بود نه تأسیسی . به تعبیر دیگر از آنجا كه قانون ، یكی از جد پدری و مادر را به طور نامعین بعد از پدر ولی قهری شناخته است ، دادگاه به تقاضای دادستان باید پس از رسیدگی به صلاحیت جد پدری و مادر ، سمت ولایت را برای یكی از آنان تنفیذ نماید و در صورتی كه دادگاه صلاحیت جد پدری را تأیید و سمت ولایت قهری را برای او تنفیذ نماید ، این حكم نسبت به گذشته نیز تأثیر خواهد داشت و بدین سان اعمالی كه جد پدری بعد از فوت یا حجر پدر به نمایندگی از محجور انجام داده است نافذ تلقی خواهد شد .

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش پنجم

سیر تحولی ولی قهری در اروپا و فرانسه

سیر تحولی ولی قهری در اروپا و فرانسه :

بحث 1:

طوری كه تاریخ حقوق نشان می دهد پدر در قدیم مالك جان و مال فرزندان صغیر و كبیر خود بوده و بعدها كه اقتصاد مدنی جای اقتصاد خانوادگی را می گیرد شخصیت حقوقی افراد خانواده از شخصیت حقوقی پدر متمایز می گردد ولی با تمام این احوال در اروپا تا قرن هیجدهم مادام كه پدر زنده است اموال خانواده به دست پدر اداره می شود و حتی پدر حق دارد از دادگاه بخواهد فرزند كبیرش را زندانی نمایند.

بحث 2 :

اما رفته رفته با ظهور افكار اندیوید والیسم و لیبرالیسم در اروپا اشخاص كبیر از تحت ولایت پدر خارج می شوندو در 1792 برای اولین بار فرمانی تحت مضمون زیر در فرانسه صادر می گردد : (اشخاص كبیر از این پس تحت ولایت قهری پدر خود نخواهند بود و پدر فقط نسبت به فرزندان صغیر ولایت دارد .)


بحث 3 :

اگر ولایت پدر به این طریق در اروپا نسبت به فرزندان كبیر منتفی می شود در مقابل ولایت قهری او نسبت به فرزندان صغیرش یك ولایت نسبتا مطلق است تحت این معنی كه اختیارات ولی قهری نسبت به صغیر اختیارات بالنسبه نامحدود باشد .

بحث 4 :

این وضع باقی است تا قرن هیجدهم و نوزدهم و دراین زمان در نتیجه ظهور ماشینیسم و ملك سوسیالیسم متفكرین اروپائی معتقد می شوند كه برای حمایت از منافع صغیر دولت باید مداخله نماید و در نتیجه در قوانین كشورهای اروپائی برای ولی و قیم مدودیت هائی قائل می شوند ولی در عین حال در تمام قوانین اختیارات پدر وسیع اختیارات قیم است .

در فرانسه چنانچه صغیر پدر و مادرش زنده باشند پدر ولی قهری است و اگر پدر یا مادر فوت شوند پدر یا مادری كه حیات دارد قیم قانونی صغیر است و می تواند بعد از فوت خودش هم برای صغیر وصی تعیین نماید و چنانچه صغیری ولی قهری و قیم قانونی و وصی نداشته باشد شورای خانوادگی برای او نصب قیم می نماید.

بحث 5 :

قیم در قانون مدنی فرانسه خواه قانونی و خواه منصوب باشد باید به طور كلی با نظر شورای خانوادگی عمل نماید و چنانچه بخواهد غیر منقول صغیر را بفروشد و یا به رهن بگذارد باید علاوه بر تحصیل اجازه از شورای خانوادگی موضوع را به تسجیل دادگاه هم برساند .

بحث 6 :

برای ولی قهری در قانون مدنی فرانسه شورای خانوادگی وجود ندارد و ولی قهری در اداره اموال صغیر اختیارات نسبتا وسیعی داشته و فقط در مورد فروش یا رهن و یا استقراض موظف است قبلا از دادگاه تحصیل مجوز نماید در حقوق اسلامی با نهایت تعجب به این نكته متوجه می شویم كه شارع مقدس اسلام بیش از یك هزار سال قبل از تاریخ انقلاب فرانسه با ابلاغ آیه مباركه (وابتلوالیتامی ) اشخاص كبیر را از تحت ولایت پدر آزاد ساخته است .

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش ششم

مبحث ولی قهری در حقوق اسلامی

بررسی مفهوم ولی قهری در حقوق اسلامی:

در حقوق اسلامی هم مانند حقوق اروپائی حدود اختیارات ولی قهری وسیع تر از قیم است و آنچه از آیات قرآن مجید و سنت و اجماع مستفاد می شود (آیه 5 از سوره النساء) این است كه صغیر در حقوق اسلامی ممنوع از تصرف در اموال خویش است ولی در عبادات و اسلام احرام و اعمالی از این قبیل آزادی دارد و در حقیقت حجر صغیر در تصرفات مالی است .

از طرف دیگر طبق اجماع و نصوص مستفیض و حتی متواتر ولایت در مال صغیر با پدر و جد پدری است و هر یك از آنان در صورت فوت دیگری می تواند برای صغیر خود وصی تعیین نماید و چنانچه صغیری ولی خاص ( ولی قهری و وصی ) نداشته باشد ولایت او با حاكم شرع است كه از جانب خود برای او نصب قیم بنماید و قیم در حقیقت امین حاكم است و به نیابت از طرف او عمل می نماید .


طبق آیه مباركه 153 از سوره الانعام (و لا تقربو امال الیتیم الابالتی هی احسن ) و آیه 2 از سوره النساء (و آتوا الیتامی اموالهم و لا تتبدلوا الخبیث بالطیب و لا تاكلو اموالهم الی اموالكم انه كان حوتا كبیرا ) و آیه 11 از همین سوره ( ان الذین یاكلون اموال الیتامی ظلما انما یا كلون فی بطونهم نار اوسیصلون سعیرا) و همچنین طبق سنت و اجماع قیم باید در اداره اموال صغیر رعایت غبطه و مصلحت او را بنماید و حداقل باید در عملیات او مفسده و ضرر برای صغیر نباشد.

نظر به همین ضابطه است كه رهن گذاردن مال صغیر از طرف قیم هنگامی جایز است كه مصلحت صغیر آن را ایجاب نماید و همین طور است فروش عقار صغیر كه موقعی باید به آن اقدام شود كه برای تامین هزینه نفقه و كسوه(رخت و لباس) و یا قضاء دین صغیر چاره ای جز فروش عقار وی نباشد و یا آن كه بتوان به این وسیله آن را تبدیل به احسن نمود و همچنین قیم هنگامی مجاز است وجوه نقد صغیر را به وام دهد كه بیم تلف یا نهیب آن برود و البته در این مورد هم قیم باید دقت نماید كه وام گیرنده ثقه باشد و حتی المقدور از وی چیزی را برای رهن بخواهد .

حال چنانچه قیم معامله ای انجام داده باشد حاكم در صورتی آن را تسجیل خواهد كرد كه قیم با اقامه بینه ثابت نماید كه در معامله انجام شده رعایت غبطه و مصلحت صغیر را نموده و یا لا اقل در معامله ضرر و زیانی متوجه صغیر نساخته است .

اگر در حقوق اسلامی قیم محدودیت هایی به شرح فوق دارد به ولی قهری بر عكس اختیارات وسیعی تعویض شده است .

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش هفتم

مطابق قانون مدنی، ولی قهری در همه ی امور مالی مرتبط با کودک ، نماینده ی قانونی اوست و همه ی تصمیم های مالی او را می گیرد.برای دانستن وظایف و اختیارات بیشتر از ولی قهری اینجا کلیک کنید.

نظر علامه حلی و شیخ مرتضی انصاری در خصوص ولایت قهری

علامه در کتاب تذکره در خصوص ولایت قهری به بیان چه مواردی پرداخته است؟

علامه در تذكره می فرماید كه ولی قهری هم مانند قیم در تصرفات خود باید رعایت غبطه و مصلحت صغیر را بنماید منتهی چون ظاهر این است كه ولی قهری همیشه غبطه و مصلحت صغیر خود را رعایت می كند حاكم شرع برای تسجیل معامله او قبول می نماید و به این طریق ولی قهری بر خلاف قیم نیازی به اقامه بینه برای اثبات رعایت غبطه و مصلحت صغیر ندارد و به عبارت دیگر فرزند صغیر خود بر نمی دارد و به همین جهت هم قول او مبنی به رعایت غبطه و مصلحت صغیر مادام كه خلاف آن ثابت نشده بدون چون و چرا قبول می شود و برعكس همانطوری كه ملاحظه نمودیم قیم در صورت بروز اختلاف باید با اقامه بینه ثابت نماید كه رعایت غبطه و مصلحت مولی علیه را نموده است .

شیخ مرتضی انصاری برای تعیین حدود اختیارات ولی قهری در مکاسب چه بیان نموده است؟


شیخ مرتضی انصاری برای تعیین حدود اختیارات ولی قهری استناد به حدیث نبوی مشهور ( قال النبی صلی اله علیه وآله انت ومالك لابیك ) نموده و در مكاسب می فرماید كه چنانچه طبق اطلاق حدیث نبوی فوق الذكر عمل نمائیم پدر حتی ملزم به رعایت غبطه و مصلحت صغیر خودهم نمی باشد ولی با در نظر گرفتن مضمون روایات دیگر و به خصوص صحیحه ابی حمزه المثالی عن ابی جعفر اقوی آن است كه در تصرفات ولی قهری نباید مفسده ای برای صغیر باشد. به طوری كه این جانب تحقیق كرده ام فقهای ما بعد از شیخ انصاری اكثرا همین نظریه را قبول نموده اند چنان كه مرحوم آقا سید ابوالحسن اصفهانی نیز در كتاب وسیله النجاه در مورد ولی قهری به همین نحو اظهار نظر نموده است .

در هرحال آنچه مسلم است ولی قهری در حقوق اسلامی حق همه گونه تصرفی را در اموال صغیر خود را دارد و فقط باید در تصرفات خود مراقبت نماید ضرر و زیانی متوجه صغیر نشود در عین حال چنان كه بر حاكم شرع ثابت شود كه ولی قهری به زیان صغیر عمل می نماید حق دارد او را عزل و یا برای او ضم امین نماید.

بنا به مراتب فوق ضابطه در تصرفات ولی قهری، دفع مفسده و ضرر از صغیر است و نظر به همین ضابطه است كه علامه در تذكره می فرماید كه پدر در صورت ملائت می تواند دین شخصی خود را از مال صغیر بپردازد و یا مال او را رهینه دین شخص خود قرار دهد. البته مستحضرند كه قانون مدنی ایران اقتباس از حقوق اسلامی است و ناچارا در مواردی كه قانون مدنی صراحت ندارد و یا ساكت است باید به منبع و ماخذ اصلی آن یعنی فقه اسلامی مراجعه نمود .

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش هشتم

بیان حقوق و تکالیف ابوین نسبت به صغیر با عنایت به قانون مدنی و نظارت دادستان بر ولی قهری

حقوق و تکالیف ابوین نسبت به صغیر با توجه به قانون مدنی ایران:

در قانون مدنی ایران باب دوم از كتاب هشتم جلد دوم راجع به حقوق و تكالیف ابوین نسبت به شخص صغیر است كه عبارتند از حق صیانت و تربیت و تادیت اطفال و باب سوم آن مربوط به تحدید اختیارات ولی قهری در اداره اموال صغیر است و وظایف و اختیارات قیم در فصل دوم از كتاب دهم جلد دوم قانون مدنی و همچنین در قانون امور حسبی مصوب دوم تیر ماه 1309 تشریح شده است .

طبق قانون مدنی و قانون امور حسبی قیم با شرط رعایت غبطه و مصلحت صغیر می تواند اموال منقول صغیر را بفروشد و پول آن را به مصرف دیگر برساند و برای فروش یا رهن اموال غیر منقول و یا استقراض باید از دادستان نیز كسب اجازه نماید .


بنابراین همانگونه كه ملاحظه می فرمایند قانون مدنی ایران بر مبنای حقوق اسلامی اختیارات نسبتا وسیعی را برای قیم در اداره اموال صغیر دارند همان اختیاراتی است كه ابوین صغیر به موجب قانون مدنی فرانسه دارند. در مورد ولی قهری قانون مدنی ایران كه مقتبس از حقوق اسلامی است اختیارات وسیعی برای اداره كردن اموال صغیر قائل شده است.

نظارت دادستان بر ولی قهری:

دادﺳﺘﺎن ، ﻣﺪﻋﯽاﻟﻌﻤﻮم، وﮐﯿﻞ ﺟﻤﺎﻋﺖ ، وﮐﯿﻞاﻟﺮﻋﺎﯾﺎ و... اﺻﻄﻼﺣاتی اﺳﺖ ﮐﻪ اﮔﺮﭼﻪ از ﺣﻘﻮق ﻓﺮاﻧﺴﻪ وارد ﻧﻈﺎم ﺣﻘﻮﻗﯽ اﯾﺮان ﺷﺪه اﺳﺖ ، اﻣﺎ وﻇﺎﯾﻒ ﺣﻤﺎﯾﺘﯽ دادﺳﺘﺎن از اﻓﺮاد ﻧﯿﺎزﻣﻨﺪ ﺣﻤﺎﯾﺖ، ﺑﻪ وﯾﮋه ﮐﻮدک، در ﻓﻘﻪ اﺳﻼﻣﯽ ﺟﺎﯾﮕﺎه ﺧﺎﺻﯽدارد و اﻣﻮر ﺣﺴﺒﻪ ، اﺻﻄﻼﺣﯽ ﻓﻘﻬﯽ اﺳﺖ.

ﻧﻬﺎد دادﺳﺘﺎﻧﯽ، اﻣﺮوزه در اﻏﻠﺐ ﻧﻈﺎمﻫﺎی ﺣﻘﻮﻗﯽ ﺷﻨﺎﺧﺘﻪ ﺷﺪه و ﻋﻼوه ﺑﺮگذشته ﺣﻤﺎﯾﺘﯽ از اﺷﺨﺎص دارد ، وﻇﯿﻔﻪ ﺻﯿﺎﻧﺖ از ﻧﻈﻢ ﻋﻤﻮﻣﯽ و ﻣﺼﺎﻟﺢ اﺟﺘﻤﺎع ﻧﯿﺰ ﺑﻪ آن اﻓﺰودهﺷﺪه اﺳﺖ.

ﻧﻮﺷﺘﺎر ﺣﺎﺿﺮ در ﭘﯽ ﭘﺎﺳﺦ ﺑﻪ اﯾﻦﺳﺆال اﺳﺖ ﮐﻪ آﯾﺎ ﻗﻮاﻧﯿﻦ و ﻣﻘﺮرات ﻣﻮﺟﻮد ، اﻣﮑﺎﻧﺎت ﻻزم را ﺑﺮای اﺟﺮاﯾﯽ ﻧﻤﻮدن ﻧﻘﺶ دادﺳﺘﺎن در ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﻮدک در ﺧﺎﻧﻮادهﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﮐﺮده اﺳﺖ؟ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﻣﯽﺗﻮان دادﺳﺘﺎن را در ﻧﻘﺶ ﺣﻤﺎﯾﺘﯽ ﺧﻮد ازﮐﻮدک در ﺧﺎﻧﻮاده ﻓﻌﺎل ﮐﺮد و اﺑﺰارﻫﺎی ﻻزم را در اﺧﺘﯿﺎر او ﮔﺬاﺷﺖ ؟

بحث 1 : ﺟﺎﯾﮕﺎه دادﺳﺘﺎن در ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﻮدک و وﻇﺎﯾﻒ ﻣﺨﺘﻠﻔﯽ ﮐﻪ در ﻗﺒﺎل ﮐﻮدک

بحث2 : ﻣﺸﮑﻼت دادﺳﺘﺎن در اﻧﺠﺎم وﻇﺎﯾﻒ ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ویدر ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﻮدک

بحث 3 : راﻫﮑﺎرﻫﺎﯾﯽ ﺑﺮای اﺟﺮاﯾﯽﻧﻤﻮدن اﺧﺘﯿﺎرات دادﺳﺘﺎن در ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﻮدک و رﻓﻊ ﻣﺸﮑﻼت

ودر ﭘﺎﯾﺎن ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻣﯽﮔﯿﺮیم ﮐﻪ اﮔﺮ ﭼﻪ ﻗﺎﻧﻮنﮔﺬار ﻧﻘﺶﻫﺎی ﻧﻈﺎرﺗﯽ، اﺟﺮاﯾﯽ وﻗﻀﺎﯾﯽ ﺑﺮای دادﺳﺘﺎن در ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﻮدک در ﺣﻮزه ﺧﺎﻧﻮاده در ﻧﻈﺮ ﮔﺮﻓﺘﻪ ، اﻣﺎ اﺑﺰارﻫﺎی ﻻزم را در ﺟﻬﺖ اﺟﺮای اﯾﻦ ﻧﻘﺶﻫﺎ در اﺧﺘﯿﺎر او ﻧﮕﺬاﺷﺘﻪ اﺳﺖ . ﻟﺬا رﻓﻊ اﺑﻬﺎم از ﻗﻮاﻧﯿﻦ، ﭘﯿﺶﺑﯿﻨﯽ ﺗﺸﮑﯿﻼت اداری و ﻗﻀﺎﯾﯽ ﻻزم در اﯾﻦ ﺧﺼﻮص و اﻟﺰام دﺳﺘﮕﺎهﻫﺎی اﺟﺮاﯾﯽ ﺑﻪ ﻫﻤﮑﺎری ﺑﺎ دادﺳﺘﺎن در اﺟﺮای ﻧﻘﺶ ﺣﻤﺎﯾﺘﯽ ﺧﻮد از ﮐﻮدک ﺿﺮوری اﺳﺖ.

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش نهم

تبیین جایگاه دادستان در حمایت از کودک

تبیین جایگاه دادستان در حمایت از کودک:

ﺣﻘﻮق اﯾﺮان ﺑﺎ اﻗﺘﺒﺎس از اﺣﮑﺎم ﻏﻨﯽ اﺳﻼم و اﺛﺮﭘﺬﯾﺮی از ﯾﺎﻓﺘﻪﻫﺎی ﺣﻘﻮق ﺑﺸﺮی، ﺑﻪ ﺗﺪوﯾﻦ ﻣﺆﻟﻔﻪ ﻫﺎی ﺣﻤﺎﯾﺘﯽ از ﮐﻮدک ﭘﺮداﺧﺖ و در اﯾﻦ ﺣﺮﮐﺖ ، ﺑﺮای دادﺳﺘﺎن ﻣﻮﻗﻌﯿﺖ ﻣﻤﺘﺎزیﻗﺎﺋﻞ ﺷﺪه اﺳﺖ.

ﻗﺎﻧﻮن اﺻﻮل ﻣﺤﺎﮐﻤﺎت ﺟﺰاﯾﯽ ﻣﺼﻮب1290، ﻧﻬﺎد دادﺳﺮا را ﺑﻪ ﻃﻮر رﺳﻤﯽ درﺗﺸﮑﯿﻼت ﻗﻀﺎﯾﯽ اﯾﺮان ﭘﺎﯾﻪ ﮔﺬارد.

در اﯾﻦ ﻗﺎﻧﻮن و ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺑﻌﺪ، از ﺟﻤﻠﻪ ﻗﺎﻧﻮن اﺻﻮل ﺗﺸﮑﯿﻼت دادﮔﺴﺘﺮی ﻣﺼﻮب 1307، دادﺳﺘﺎن، ﻣﻘﺎم دارای اﺧﺘﯿﺎر و ﺗﮑﻠﯿﻒ در اﺟﺮای ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﺑﻪ ﻣﻨﻈﻮر ﺣﻔﻆ ﺣﻘﻮق ﻋﺎﻣﻪ ﺷﺪ.

ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ ﻧﯿﺰ در اﻣﻮر ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﺤﺠﻮران ﺟﺎﯾﮕﺎه دادﺳﺘﺎن را ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻧﺎﻇﺮ ﺑﺮ ﻋﻤﻠﮑﺮد اﻓﺮاد ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﮐﻮدک ، ﺑﻪ وﯾﮋه واﻟﺪﯾﻦ و ﺟﺪ ﭘﺪری، و ﻧﯿﺰﺗﻘﺎﺿﺎ ﮐﻨﻨﺪه اﻗﺪاﻣﺎت ﺣﻤﺎﯾﺘﯽ از ﺻﻐﺎر از ﻣﺤﻀﺮ دادﮔﺎه ، ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﻗﺮار داد.


ﺑﺎ اﯾﻦ وﺻﻒ، ﺟﺎﯾﮕﺎه دادﺳﺘﺎن در ارﺗﺒﺎط ﺑﺎ ﮐﻮدک از ﭼﻬﺎر دیدگاه ﻗﺎﺑﻞ بررسی اﺳﺖ :

1.جایگاه نظارتی:

ﻻزﻣﻪ ﺣﻤﺎﯾﺖ از ﮐﻮدک ، موﻗﻮف ﺑﺮ وﺿﻌﯿﺖ اوﺳﺖ و ﺑﺮای ﺣﺼﻮل آﮔﺎﻫﯽ، ﻧﻈﺎرت ﺑﺮ اﺣﻮال ﮐﻮدک ﺿﺮوری اﺳﺖ. ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ، ﻋﻠﯽرﻏﻢ ﻋﺪم ﺗﺼﺮﯾﺢ ﺑﻪ واژه ﻧﻈﺎرت در ﻗﻮاﻧﯿﻦ ﻣﺮﺗﺒﻂ ﺑﺎ ﮐﻮدک و دادﺳﺘﺎن ، ﻗﺮار دادن ﭼﻨﯿﻦ ﺣﻘﯽ از ﺑﺎب ﻗﺎﻋﺪه ی اذن ﺑﺮﺷﯽء، اذن ﺑﻪ ﻟﻮازم آن اﺳﺖ ، ﻣﻌﻘﻮل ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽرﺳﺪ و اﯾﻦ ﻧﻈﺎرت را ﻧﻤﯽﺗﻮان از ﻣﻮارد ﻧﻘﺾ ﺣﺮﯾﻢ ﺧﺼﻮﺻﯽ ﺧﺎﻧﻮاده و ﻣﺨﺪوش ﻧﻤﻮدن اﺧﺘﯿﺎر واﻟﺪﯾﻦ و اوﻟﯿﺎی ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ ﮐﻮدک درﺑﺎره وی ﺑﻪ ﺷﻤﺎر آورد. ﺑﻪ ﻋﻨﻮانﻣﺜﺎل ، ﻧﻈﺎرت و وﻗﻮف دادﺳﺘﺎن ﺑﺮ ﺧﯿﺎﻧﺖ وﻟﯽ ﻗﻬﺮی در اﻣﻮال ﮐﻮدک ، ﻣﻮﺿﻮع ﻣﺎده 1186 ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ ، ﯾﺎ ﻋﺠﺰ وﻟﯽ ﻗﻬﺮی از رﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ اﻣﻮر ﮐﻮدک.

اولا : ﻣﻄﺎﺑﻖ ﻣﺎده 49 ﻗﺎﻧﻮن اﺻﻮل ﺗﺸﮑﯿﻼت دادﮔﺴﺘﺮی : ﻣﺪﻋﯿﺎن ﻋﻤﻮﻣﯽ ﺻﺎﺣﺐ ﻣﻨﺼﺒﺎﻧﯽ ﻫﺴﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺑﺮای ﺣﻔﻆ ﺣﻘﻮق ﻋﺎﻣﻪ و ﻧﻈﺎرت در اﺟﺮای ﻗﻮاﻧﯿﻦ، ﻣﻮاﻓﻖ ﻣﻘﺮرات ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ اﻧﺠﺎم وﻇﯿﻔﻪ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﻨﺪ .

دوما : ﻣﺎده 1207 ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ ﻣﺼﻮب 1313: اﺷﺨﺎص ذﯾﻞ ﻣﺤﺠﻮر و از ﺗﺼﺮف در اﻣﻮال و ﺣﻘﻮق ﻣﺎﻟﯽ ﺧﻮد ﻣﻤﻨﻮع ﻫﺴﺘﻨﺪ ؛ 1ـ ﺻﻐﺎر

2ـ اﺷﺨﺎصﻏﯿﺮ رﺷﯿﺪ

3ـ ﻣﺠﺎﻧﯿﻦ

سوما : ﻣﺎده 1186 ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ اﺻﻼﺣﯽ 1379 : در ﻣﻮاردیﮐﻪ ﺑﺮای ﻋﺪم اﻣﺎﻧﺖ وﻟﯽ ﻗﻬﺮی ﻧﺴﺒﺖ ﻪ داراﯾﯽ ﻃﻔﻞ، اﻣﺎرات ﻗﻮﯾﻪ ﻣﻮﺟﻮد ﺑﺎﺷﺪ ، ﻣﺪﻋﯽاﻟﻌﻤﻮم ﻣﮑﻠﻒ اﺳﺖ از ﻣﺤﮑﻤﻪ اﺑﺘﺪاﯾﯽ رﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﻪ ﻋﻤﻠﯿﺎت او را ﺑﺨﻮاﻫﺪ ...

- ﺣﺒﺲ ﯾﺎ ﻏﯿﺒﺖ در ﻣﺎده 1187 ﻫﻤﯿﻦ ﻗﺎﻧﻮن ، ﺑﻪ ﻣﻨﺰﻟﻪ ﺳﻠﺐ ﺗﮑﻠﯿﻒ از وﻟﯽﻗﻬﺮی در اﻣﻮر ﮐﻮدک ﻧﯿﺴﺖ . ﺟﺎﯾﮕﺎه ﻧﻈﺎرﺗﯽ دادﺳﺘﺎن ، ﮔﺎه از ﻧﻮع اﺳﺘﺼﻮاﺑﯽ اﺳﺖو اﻗﺪاﻣﺎت ﻣﻘﺎم ﺗﺤﺖ ﻧﻈﺎرت ﺑﺪون ﺗﺼﻮﯾﺐ دادﺳﺘﺎن ﻓﺎﻗﺪ اﻋﺘﺒﺎر اﺳﺖ. ﻧﻈﺎرت اﺳﺘﺼﻮاﺑﯽ دادﺳﺘﺎن در اﻗﺪاﻣﺎت ﻗﯿﻢ ﺻﻐﯿﺮ در اﻣﻮر او دﯾﺪه ﺷﺪه اﺳﺖ ﮐﻪ از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ ﻣﺎده 83 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ2و ﻣﻮاد 1241و 1242ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽاﺷﺎره ﮐﺮد.

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش دهم

جایگاه پیشنهاد دهنده(دومین جایگاه دادستان در حمایت از کودک)

جایگاه پیشنهاد دهنده :(دومین جایگاه دادستان در حمایت از کودک )

ﻫﺪف از ﻧﻈﺎرت، اﻗﺪام ﻗﺎﻧﻮﻧﯽ در ﻣﻮارد ﺿﺮوری اﺳﺖ. اﯾﻦ اﻗﺪامﻫﺎ در ﺧﺼﻮص ﮐﻮدک، ﺑﻪ ﺻﻮرت ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﺑﻪ دادﮔﺎه ﯾﺎ درﺧﻮاﺳﺖ از ﻣﺤﻀﺮ اﯾﻦ ﻣﺮﺟﻊ ﻗﻀﺎﯾﯽ، ﺟﻠﻮه ﻣﯽﮐﻨﺪ. در اﯾﻦ ﻣﻮارد دادﮔﺎه ﯾﺎ ﺣﺎﮐﻢ ﺑﺎ ﺑﺮرﺳﯽ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﯾﺎ درﺧﻮاﺳﺖ دادﺳﺘﺎن ، آن را ﻗﺒﻮل ﯾﺎ رد ﻣﯽﮐﻨﺪ.

از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﻮارد ﻣﺰﺑﻮرﻣﯽﺗﻮان ﺑﻪ ﻣﺎده 1222 ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ در ﺧﺼﻮص ﺗﮑﻠﯿﻒ دادﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻗﯿﻢ ﺑﺮای ﻣﺤﺠﻮر ﺑﻪ دادﮔﺎه ﻣﺪﻧﯽ ﺧﺎص اﺷﺎره ﮐﺮد. ﻫﻢﭼﻨﯿﻦ اﺳﺖ ﺗﮑﻠﯿﻒ ﻣﻨﺪرج در ﻣﺎده 108 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣﻌﺮﻓﯽ ﺷﺨﺺ ﯾﺎ اﺷﺨﺎصﺑﻪ دادﮔﺎه.


الف) ﻣﺎده 1187 ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ: ﻫﺮﮔﺎه وﻟﯽ ﻗﻬﺮیِ ﻣﻨﺤﺼﺮ، ﺑﻪ واﺳﻄﻪ ﻏﯿﺒﺖ ﯾﺎ ﺣﺒﺲ ﯾﺎ ﺑﻪ ﻫﺮ ﻋﻠﺘﯽ ﮐﻪ ﻧﺘﻮاﻧﺪ ﺑﻪ اﻣﻮرﻣﻮﻟﯽﻋﻠﯿﻪ رﺳﯿﺪﮔﯽ ﮐﻨﺪ و ﮐﺴﯽ را ﻫﻢ از ﻃﺮف ﺧﻮد ﻣﻌﯿﻦ ﻧﮑﺮده ﺑﺎﺷﺪ، ﺣﺎﮐﻢ ﯾﮏ ﻧﻔﺮ اﻣﯿﻦ ﺑﻪ ﭘﯿﺸﻨﻬﺎد ﻣﺪﻋﯽاﻟﻌﻤﻮم ﺑﺮایﺗﺼﺪی و اداره اﻣﻮال ﻣﻮﻟﯽﻋﻠﯿﻪ وﺳﺎﯾﺮ اﻣﻮر راﺟﻌﻪ ﺑﻪ او ﻣﻮﻗﺘﺎً ﻣﻌﯿﻦ ﺧﻮاﻫﺪ ﮐﺮد .

ب)ﻣﺎده 83 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ: اﻣﻮال ﻏﯿﺮﻣﻨﻘﻮل ﻣﺤﺠﻮر ﻓﺮوﺧﺘﻪ ﻧﺨﻮاﻫﺪﺷﺪ ، ﻣﮕر ﺑـﺎ رﻋﺎﯾـﺖ ﻏﺒﻄـﻪ او و ﺗﺼـﻮﯾﺐدادﺳﺘﺎن .

پ)ﻣﺎده 1241 ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ : ﻗﯿﻢ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ اﻣﻮال ﻏﯿﺮﻣﻨﻘﻮل ﻣﻮﻟﯽ ﻋﻠﯿﻪ را ﺑﻔﺮوﺷﺪ و ﯾﺎ رﻫﻦ ﮔﺬارد ﯾﺎ ﻣﻌﺎﻣﻠـﻪ كند كه در ﻧﺘﯿﺠﻪ آن ﺧﻮد ﻣﺪﯾﻮن ﻣﻮﻟﯽ ﻋﻠﯿﻪ ﺷﻮد، ﻣﮕﺮ ﺑﺎ ﻟﺤﺎظ ﻏﺒﻄﻪ ﻣﻮﻟﯽ ﻋﻠﯿﻪ و ﺗﺼﻮﯾﺐﻣﺪﻋﯽاﻟﻌﻤﻮم ... .

ت)ﻣﺎده 1242 ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ: ﻗﯿﻢ ﻧﻤﯽﺗﻮاﻧﺪ دﻋﻮی ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﻣـﻮﻟﯽ ﻋﻠﯿـﻪ را ﺑـﻪ صلح ﺧﺎﺗﻤـﻪ دﻫـﺪ مگر با ﺗﺼـﻮﯾﺐ ﻣﺪﻋﯽاﻟﻌﻤﻮم .

ث) ﻣﺎده 1222 ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﯽ: در ﻫﺮ ﻣﻮردیﮐﻪ دادﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﻧﺤﻮی از اﻧﺤﺎء ﺑﻪ وﺟﻮد ﺷـﺨﺺﮐـﻪ ﻣﻄـﺎﺑﻖ ﻣـﺎده 1218ﺑﺎﯾﺪ ﺑﺮای او ﻧﺼﺐ ﻗﯿﻢ ﺷﻮد ، ﻣﺴﺒﻮق ﮔﺮدﯾﺪ، ﺑﺎﯾﺪ ﺑﻪ دادﮔﺎه ﻣﺪﻧﯽ ﺧﺎص رﺟـﻮع و اﺷﺨﺎﺻـﯽ را ﮐـﻪ ﺑـﺮای ﻗﯿﻤﻮﻣﯿـﺖ ﻣﻨﺎﺳﺐ ﻣﯽداﻧﺪ، ﺑﻪ آن دادﮔﺎه ﻣﻌﺮﻓﯽ ﮐﻨﺪ ... .

ج) ﻣﺎده 108 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ: دادﺳﺘﺎن ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ اﺷﺨﺎﺻﯽ را ﮐﻪ ﺑـﺮایﺳـﻤﺖ اﻣﺎﻧـﺖ ﻣﻨﺎﺳـﺐ ﺑﺎﺷـﺪ، ﺑـﻪ دادﮔـﺎه ﻣﻌﺮﻓﯽ ﻧﻤﻮده و دادﮔﺎهﭘﺲ از اﺣﺮاز ﻟﺰوم ﺗﻌﯿﯿﻦ اﻣﯿﻦ از ﺑﯿﻦ اﺷﺨﺎصﻧﺎﻣﺒﺮده ﯾﺎ اﺷـﺨﺎص دﯾﮕـﺮ ﮐـﻪ ﻃـﺮف اﻋﺘﻤـﺎد ﺑﺎﺷﻨﺪ ، ﯾﮏ ﯾﺎ ﭼﻨﺪ ﻧﻔﺮ را ﺑﻪﺳﻤﺖ اﻣﯿﻦ ﻣﻌﯿﻦ ﻣﯽﻧﻤﺎﯾﺪ.

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش یازدهم

بیان جایگاه اقدام کننده (سومین جایگاه دادستان در حمایت از کودک) و جایگاه مدعی و مدعی علیه (چهارمین جایگاه )

جایگاه اقدام کننده (سومین جایگاه دادستان در حمایت از کودک):

در ﺑﺮﺧﯽ ﻣﻮاد ﻗﺎﻧﻮن، دادﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﯾﮏ اﻗﺪامﮐﻨﻨﺪه،وﻇﯿﻔﻪ اداره اﻣﻮر ﮐﻮدک را ﺑﺮ ﻋﻬﺪه ﮔﺮﻓﺘﻪ اﺳﺖ. اﯾﻦ ﺳﻤﺖ دادﺳﺘﺎن ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪوﻗﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﺠﻮر ﻓﺎﻗﺪ وﻟﯽ، ﻗﯿﻢ ﯾﺎ اﻣﯿﻦ اﺳﺖ و ﺗﺎ زﻣﺎن ﻧﺼﺐ ﺷﺨﺼﯽ ﺑﻪ اﯾﻦﺳﻤﺖ ، ﻣﻤﮑﻦ اﺳﺖ ﺿﺮری ﺑﻪ وی وارد ﺷﻮد. ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎده 113 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ

در ﺗﮑﻠﯿﻒ دادﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﺣﻔﻆ اﻣﻮال ﺻﻐﯿﺮ ﻣﺎدام ﮐﻪ ﺑﺮای او اﻣﯿﻦ ﻣﻌﯿﻦ ﻧﺸﺪه اﺳﺖ.


جایگاه مدعی و مدعی علیه (چهارمین جایگاه دادستان در حمایت از کودک ):

دادﺳﺘﺎن ﮔﺎه وﻇﯿﻔﻪ ﻃﺮح دﻋﻮی ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ﻣﺤﺠﻮررا دارد و در اﯾﻦ راﺳﺘﺎ از ﮐﻠﯿﻪ اﺧﺘﯿﺎرات ﻣﺪﻋﯽ ﺑﺮﺧﻮردار اﺳﺖ و ﮔﺎه ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻣﺪﻋﯽﻋﻠﯿﻪ ﻃﺮف دﻋﻮی ﮐﻪ ﻋﻠﯿﻪ ﺻﻐﯿﺮ اﻗﺎﻣﻪ ﺷﺪه اﺳﺖ ، ﻗﺮار ﻣﯽﮔﯿﺮد. اﯾﻦ ﺳﻤﺖ دادﺳﺘﺎن در ﻣﻮرد ﺻﻐﯿﺮ ﻓﺎﻗﺪ ﻗﯿﻢ ﯾﺎ وﻟﯽ اﺳﺖ و ﮔﺎه ﺑﻪ ﺻﻐﯿﺮی ﮐﻪ دارای ﻗﯿﻢ اﺳﺖ ﻧﯿﺰ ﺗﺴﺮی ﭘﯿﺪا ﻣﯽﮐﻨﺪ . ﺑﻪ وﯾﮋه آنﮐﻪ وﻟﯽ ﯾﺎ ﻗﯿﻢ ﻃﺮف دﻋﻮی ﺻﻐﯿﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ .

از ﺟﻤﻠﻪ ﻣﺎده 66 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ، ﺑﻪ دادﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﺴﺘﻘﻞ و در ﮐﻨﺎر ﻗﯿﻢ ، ﺣﻖ ﭘﮋوﻫﺶ از ﺑﺮﺧﯽ اﺣﮑﺎم و ﻗﺮارﻫﺎ را اﻋﻄﺎء ﻧﻤﻮده اﺳﺖ. ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ در ﻣﻮاردی ﻣﺎﻧﻨﺪ ﻣﺎده 156 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ، دادﺳﺘﺎن ﺣﻖ ﺣﻀﻮر در ﺟﻠﺴﻪ دادﮔﺎه را دارد و ﺣﺘﯽ اﻋﺘﺒﺎر ﺟﻠﺴﻪ دادﮔﺎه ﺑﻪ ﺣﻀﻮر اوﺳﺖ ، ﺑﺪون اﯾﻦﮐﻪ ﻃﺮف دﻋﻮی واﻗﻊﺷﻮد. دادﺳﺘﺎن در ﻣﻮاردی ﻣﯽﺗﻮاﻧﺪ ﻣﺪﻋﯽﻋﻠﯿﻪ ﺑﺎﺷﺪ و آن ﻣﺮﺑﻮط ﺑﻪ ﺣﺎﻟﺘﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﺤﺠﻮر ﻣﺪﻋﯽ رﻓﻊ ﺣﺠﺮ از ﺧﻮد ﺑﺎﺷﺪ. از ﺟﻤﻠﻪ ﻗﺎﻧﻮن راﺟﻊ ﺑﻪ رﺷﺪ ﻣﺘﻌﺎﻣﻠﯿﻦ ﻣﺼﻮب 1313 دادﺳﺘﺎن را ﻃﺮف دﻋﻮی ﺻﻐﯿﺮی ﮐﻪ ﻣﺪﻋﯽ رﺷﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ ، ﻗﺮارﻣﯽدﻫﺪ ؛ ﻫﻤﭽﻨﯿﻦ ﻃﺒﻖ ﻧﻈﺮی ﻣﺪاﺧﻠﻪ دادﺳﺘﺎن در ﮐﻠﯿﻪ اﻣﻮر ﻣﺤﺠﻮر ﺿﺮوری اﺳﺖ.

الف) ﻣﺎده 113 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ: ﺣﻔﻆ و ﻧﻈﺎرت اﻣﻮال در ﻣﻮاردی ﮐﻪ ﻣﺤﺘﺎج ﺑﻪ ﺗﻌﯿﯿﻦ اﻣﯿﻦ است ، ﻣـﺎدام ﮐـﻪ اﻣﯿﻦ ﺗﻌﯿﯿﻦ ﻧﺸﺪه، ﺑﻪ ﻋﻬﺪه دادﺳﺘﺎﻧﯽ اﺳﺖﮐﻪ اﻣﻮال در ﺣﻮزه او ﯾﺎﻓﺖ ﻣﯽﺷﻮد .

ب) ﻣﺎده 66 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ: دادﺳﺘﺎن و ﻣﺤﺠﻮر و ﻗﯿﻢ ﻣﺤﺠﻮر ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺗﺼﻤﯿﻤﺎت دادﮔﺎه در ﻣـﻮارد زﯾـﺮ ﻣﯽﺗﻮاﻧﻨﺪ ﭘﮋوﻫﺶ ﺑﺨﻮاﻫﻨﺪ : 1ـ ﺣﮑﻢ ﺣﺠﺮ

2ـ ﺣﮑﻢ ﺑﻘﺎء ﺣﺠﺮ .

پ) ﻣﺎده 156 ﻗﺎﻧﻮن اﻣﻮر ﺣﺴﺒﯽ: رﺳﯿﺪﮔﯽ ﺑﺎ ﺣﻀﻮر درﺧﻮاﺳﺖ ﮐﻨﻨﺪه و دادﺳﺘﺎن ﺑﻪ ﻋﻤﻞ ﻣﯽآﯾﺪ. ﻋﺪم ﺣﻀﻮر درﺧﻮاﺳﺖﮐﻨﻨﺪه ﻣﺎﻧﻊ رﺳﯿﺪﮔﯽ ﻧﯿﺴﺖ . و ﺑﻪ ﻣﻮﺟﺐ ﻣﺎده 139 ﻗﺎﻧﻮن آﯾﯿﻦ دادرﺳﯽ ﻣﺪﻧﯽ، دادﺳﺘﺎن در دﻋﺎوی راﺟﻊ ﺑﻪ ﻣﺤﺠﻮران ﺑﻪ ﻃﻮر ﻣﻄﻠﻖ ، ﺑﺎﯾﺪ ﻣﺪاﺧﻠﻪ ﻧﻤﺎﯾﺪ و اﺻﺪار رأی ﺑﻪ ﺿﺮر ﻣﺤﺠﻮر ﺑﺪون اﺳﺘﻤﺎع ﻋﻘﯿﺪه دادﺳﺘﺎن ، ﻣﻮﺟﺐ ﻧﻘﺾﺣﮑﻢ ﺧﻮاﻫﺪ ﺑﻮد.

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش دوازدهم

معاملات ولی قهری و بیان اختیارات او در امور غیر مالی

معاملات ولی قهری:

ولایت سمتی است كه به وسیله قانون به پدر و جد پدری اعطا می شود و یكی از آثار نسب مشروع است. محجورین تحت ولایت قهری سه دسته اند : 1- صغار 2- اشخاص غیررشید (سفیه) 3 - مجانین

سفها ومجانین زمانی كه عدم رشد و جنون آنها متصل به زمان صغر باشد :

در اینصورت ولایت قهری پابرجاست والاهرگاه بعد از رسیدن به سن بلوغ سن 9 سال تمام قمری برای اناث و 15 سال قمری برای ذكور عدم رشد و جنون بروز یابد ، ولایت ولی قهری عودت نمی یابد. درباره حدود اختیارات ولی قهری باید خاطرنشان ساخت به موجب ماده 1183 قانون مدنی در كلیه امور مربوط به اموال و حقوق مالی مولی علیه ولی نماینده قانونی اوست.


نمایندگی ولی قهری به چه صورت است؟

نمایندگی ولی قهری عام است و هر اقدامی را كه به مصلحت مولی علیه بداند به نام و به حساب او انجام می دهد مگر به موجب قانون منع شده باشد. ولی می تواند اموال منقول و غیرمنقول محجور را بفروشد (مواد 81 و 83 قانون امور حسبی) اسناد و اشیای قیمتی او را نزد دیگری ودیعه گذارد و...

ماده 81 قانون امور حسبی بیان میکند که :

قیم می تواند با رعایت مصلحت اموال منقوله ای که مورد احتیاج محجور نیست فروخته و نسبت به پول آن مطابق ماده فوق عمل نماید.

ماده 83 قانون امور حسبی:

اموال غیر منقول محجور فروخته نخواهد شد مگر با رعایت غبطه او و تصویب دادستان.

اعمال حقوقی ولی قهری بعد رشد صغیر هم نفوذ حقوقی دارد و مولی علیه حق فسخ یا ابطال آن را ندارد مگر ثابت كند اقدام ولی به منظور رعایت مصلحت او نبوده است.

اختیارات ولی قهری در امور غیر مالی:

اختیار ولی قهری در امور غیرمالی مانند نكاح و طلاق و اقرار به نسب برخلاف اصل است و تنها در موردی نمایندگی دارد كه قانون به او اجازه داده باشد چنان كه می تواند در نكاح و طلاق به نمایندگی مجنون اقدام كند (ماده 88 قانون امور حبسی) ولی درباره نكاح و طلاق سفیه نمایندگی مستقل ندارد و نمی تواند به جای او تصمیم بگیرد. تبصره ماده 1041 قانون مدنی نكاح نابالغ را با اجازه ولی و به شرط رعایت مصلحت پیش بینی كرده است اما در مورد طلاق زوجه چنین كودكی، ولی قهری نمایندگی ندارد.

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش سیزدهم

محدودیت های نمایندگی ولی در اداره اموال مولی علیه

محدودیت های نمایندگی ولی در اداره اموال مولی علیه:

محدودیت های قانونی :

1- ولی محجور نمی تواند مرور زمانی را كه نسبت به محجور حاصل شده است ، ساقط كند. (ماده 767 آیین دادرسی مدنی)

2- به موجب ماده 313 قانون امور حسبی در صورتی كه تمام ورثه و اشخاصی كه در تركه شركت دارند ، حاضر و رشید باشند به هر نحو كه بخواهند می توانند تركه را مابین خود تقسیم كنند ولی اگر مابین آنها محجور یا غائبی باشد، تقسیم تركه در دادگاه توسط نمایندگان آنها به عمل می آید. پس ولی قهری حق ندارد در تقسیم تركه یی كه مولی علیه در آن شریك است، به طور مستقل و خارج از دادگاه با سایر شركا توافق كند.


از روح مواد 667 ، 1184 و 1241 قانون مدنی برمی آید كه نفوذ عمل ولی قهری موكول به رعایت مصلحت مولی علیه است.

آیا می توان انجام اموری كه به طور معمول به زیان اشخاص است، خارج از اختیارات ولی قهری شمرد ؟

اصل این است كه هر اقدامی ولی قهری انجام می دهد ، برای رعایت غبطه (مصلحت) مولی علیه است و تا زمانی كه خلافش ثابت نشده ، نفوذ حقوقی دارد.

آیا این اصل تنها در اعمالی كه می تواند به سود یا زیان مولی علیه باشد، قابل استناد است یا در كارهایی هم كه به طور معمول به زیان اشخاص است، باید مورد احترام قرار گیرد ؟

اثبات خیانت و بی اعتنایی به مصلحت كودك خلاف اصل است و باید در دادگاه ثابت شود. به فرض كه پدر خانه مولی علیه خود را به دیگری هبه كند یا رهن دین خود در بانك قرار دهد ، رویه قضایی و علمای عرصه حقوق پاسخی نداده اند ولی به نظر باید ولی قهری را به حكم قانون دست كم تا زمانی كه خلاف آن در دادگاه ثابت نشده است ، از انجام اعمالی كه به زیان مولی علیه (محجور) است ، محروم دانست.

اختیار ولی قهری در حدود نمایندگی او:

مفاد ماده 1217 قانون مدنی در مقام بیان اختیار ولی قهری در حدود نمایندگی او مقرر می دارد : اداره اموال صغار ، مجانین و اشخاص غیررشید به عهده ولی یا قیم آنها است. پس اموری كه در عرف لازمه اداره اموال محجور نیست و آن اموال را تلف یا در معرض اتلاف قرار می دهد ، داخل در نمایندگی ولی قرار نمی گیرد مگر ارتباط آنها با حفظ و اداره اموال ثابت شود.

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش چهاردهم

محدودیت های قضایی ولی قهری

محدودیت های قضایی ولی قهری:

محدودیت های قضایی ولی قهری بدین شرح است كه پس از احراز سوءنیت ولی قهری و رعایت نشدن مصلحت مولی علیه در مقام اجرای قاعده رعایت غبطه محجور تصرفات ولی منع یا بی اثر می شود به اعتبار لزوم دخالت دادگاه محدودیت قضایی است.

اعمال زیانبار ولی قهری:

تحلیل از اعمال زیانبار ولی قهری ارائه می كنیم كه اعمالی كه ولی قهری به نمایندگی محجور انجام می دهد و در آن مصلحت مولی علیه رعایت نمی شود دو گروه است :

الف- اعمالی كه ولی به عمد به زیان مولی علیه انجام می دهد و به سود خود ، فرض این است كه ولی از حدود اختیار خود تجاوز كرده و به عنوان نماینده و نگهبان حقوق محجور قرار نگرفته و باید معامله را فضولی شمرد. در صورتی كه طرف معامله با ولی هم داستان بوده برعكس در جایی كه طرف قرارداد آگاه از تجاوز ولی نیست ولی قهری مسئول خسارات ناشی از آن است. این نتیجه با مبنای ماده 1074 (قانون مدنی) در تعارض است : ولایت هم مثل وكالت نوعی نمایندگی است پس همان طور كه رعایت نكردن مصلحت موكل باعث عدم نفوذ كار وكیل است اینجا هم معامله فضولی است هر چند طرف قرارداد با او هم داستان نبوده است.


ب- اعمالی كه ولی قهری به نمایندگی از طرف محجور و برای حفظ مصلحت او انجام می دهد ولی در تمییز این مصلحت دچار اشتباه می شود به گونه ای كه نتیجه كار برخلاف آنچه خواسته اند به زیان مولی علیه منتهی می شود. مثلاً پدر یا جد پدری به منظور ازدیاد پول یا سرمایه محجور ( فرزند خود) تجارتی كند ولی ضرر سنگینی متحمل شود پاره ای استادان معامله را فضولی دانسته اند و به محجور یا ولی یا قیم اجازه داده اند بطلان آن را از دادگاه بخواهد. استدلال شده است كه باید غبطه واقعی مولی علیه رعایت شود نه آنچه را ولی مصلحت پنداشته. این نظر طبق معیار تعیین غبطه محجور درست است ولی انصافاً اعتماد به نفوذ معامله از نظر حقوقی برتر است.

ولی قهری مثل هر امین دیگری موظف است در حدود متعارف و در حفظ رعایت مصلحت مولی علیه تلاش كند. تعهد ولی تعهد به وسیله است نه تعهد به نتیجه.

نکته:

هر انسان متعارفی ممكن است مغبون شود. غیرنافذ شناختن معامله ولی برای طرف او زیان نا متعارفی را به وجود می آورد حتی در موردی كه ولی قهری در اداره امور محجور بی لیاقتی خود را نشان داده است و در حفظ منافع مولی علیه تقصیر كرده نباید اعمال او را فضولی شمرد زیرا تجاوز از وظیفه و قصور او در انجام آن دو مفهوم جداست.

چه زمانی عمل ولی فضولی شمرده میشود؟

هرگاه ولی برای سودجویی یا اغراض دیگر هنگام معامله به مصلحت مولی علیه نیندیشد و هدف او اجرای وظیفه نمایندگی نباشد باید عمل او را فضولی شمرد ، در فرض كه در باطن نیز برای محجور اقدام می كند كار او را در حدود نمایندگی می توان پذیرفت و باید خسارت ناشی از تقصیر خود به مولی علیه را جبران سازد. (موارد 666 و 667 قانون مدنی)

در تمییز تقصیر ولی قهری مبنا چیست؟

در تمییز تقصیر ولی، داوری عرف مبنا است. خروج ولی قهری از نمایندگی مولی علیه خلاف اصل است و نیاز به اثبات دارد. در موردی كه چگونگی اقدام و قصد مورد تردید است باید معامله را نافذ شمرد و ولی قهری را مسوول زیان های مولی علیه دانست.

آیا با مفهوم ولایت قهری آشنایی دارید؟-بخش پانزدهم




نظرات کاربران