دراین پست درابتدا به بیان نظر فقهای معاصر در خصوص این خیار و در ادامه به بیان نکات و شرایط تحقق خیار تاخیر ثمن خواهیم پرداخت .
فقهای معاصر نیز در خصوص خیار تاخیر ثمن مقرر داشته اند که: خیار تأخیر هم عبارت است از اینکه اگر با حفظ شرایط و قیود چهارگانه بیعی محقق شد مشتری اصلاً خیار ندارد، بایع بعد از سه روز خیار دارد آن شرایط و قیود چهارگانه عبارت از این است اینکه اگر مبیع شخصی یا به منزله شخصی باشد مثل كلی فی المعین و بایع این مبیع را تسلیم مشتری نكرده باشد این دو، و مشتری همه ثمن را نداده باشد، خواه اصلاً چیزی از ثمن را ادا نكرده یا بخشی از ثمن را ادا كرده ولی همه ثمن را ادا نكرده این قید سوم، قید چهارم آن است كه شرط تأخیر نشده باشد. اگر مشتری شرط تأخیر كرده باشد بگوید كه من ثمن را بعد از یك هفته یا مثلاً ده روز می آورم دیگر سخن از خیار تأخیر نیست. پس اگر بیعی با این قیود چهارگانه محقق شود بایع تا سه روز خیار ندارد بعد از سه روز خیار دارد، خیار هست آن هم بعد از سه روز و فقط برای بایع این معنای خیار تأخیر است و نصوص هم همین معنا را ثابت كرده است.
1 - در صورتی که مبیع عین خارجی یا در حکم آن باشد، منظور از کلمه در حکم آن مقدار معین بطور کلی از شی متساوی الاجزاء مانند دو تن گندم از سی تن گندم موجود انبار معین . بنابراین مبیع وقتی که کلی ما فی الذمه باشد خیار تاخیر ثمن در آن جاری نمی گردد.
2 - در صورتی که بیع نقد باشد یعنی برای تادیه ثمن یا برای تسلیم مبیع اجلی در عقد بین متبایعین مقرر نشده باشد.
3 - در صورتی که سه روز از حین عقد بگذرد و بایع مبیع را تسلیم ننماید.
4 - در صورتی که مشتری در ظرف سه روز از تاریخ عقد تمام ثمن را ببایع تادیه ننموده باشد لذا اگر بعض ثمن را ببایع داده باشد حق خیار او ساقط نمی گردد.
در ابتدا لازم به ذکر است که مقصود ازعین معین ،مالی است قابل لمس، قابل اشاره كه در حین عقد موجود است و به آن عین شخصی و خارجی نیز گفته اند. به كالایی گفته میشود كه اختصاصاً برای ایفای تعهد در عقد بیع تعیین گردیده و درزمان انعقاد عقد موجوداست.مصادیق آن را حیوانات، اسباب و اثاثیه منزل، پول، جواهرات، غلات، البسه و هرچیز دیگری كه بتوان به آسانی آن را از جایی به جایی دیگر نقل نمود، برشمرده است.
نظرات کاربران