در این پست به بیان شرایط تحقق خیار تدلیس و ماده 440 قانون مدنی و نهمین خیار یعنی خیار تبعض صفقه خواهیم پرداخت
اما اگر فروشنده ای ،به نوع خاصی از کالا وصفی نسبت دهد که در هیچ کدام از کالاهای آن نوع چنین وصفی وجود ندارد ،تدلیس در این مورد محقق میشود .
مانند اینکه فروشنده بگوید آسپیرین داروی شفا بخش سرطان میباشد و خریدار به این پندار که قرص آسپیرین برای شفای سرطان او مفید است ،چند بسته اسپیرین را به صورت بیع کلی از فروشنده بخرد اگرچه بیع کلی میباشد ،ولی خریدار حق فسخ عقد را به استناد خیار تدلیس خواهد داشت.
اگر تدلیس موجب اشتباهات موثر در قرارداد شود ـ یعنی اشتباهاتی که در بحث عیوب اراده مطرح است ـ مثل اشتباه در صورت نوعی مورد معامله و ... ـ باعث بطلان عقد میشود خیار تدلیس ایجاد نمیکند، زیرا اشتباه اساسی و موثر خواه در اثر تصور نادرست طرفین رخ دهد یا در نتیجه ی تدلیس و خدعه طرف قرارداد در هر صورت به رکن اساسی اراده خدشه وارد میکند و باعث بطلان میشود.
1.عملیاتی فریبنده توسط یکی از طرفین قرارداد یا شخص ثالثی به نمایندگی یا تبانی طرف قرارداد انجام شود .
2.فریبکاری در زمان انعقاد عقد انجام شود.
3.فریبکاری باید عمدی باشد یعنی کار فریبنده باید ارادی باشد و به عمد و با قصد فریب طرف انجام شود.
4.فریب و تدلیس باید در طرف قرارداد تاثیر کند .
5.تحقق تدلیس هم در مبیع ممکن است و هم در ثمن عین معین.
نکته :طبق ماده 440 قانون مدنی خیار تدلیس بعد از علم به آن، فوری است.
نهمین خیار طبق ماده 396 قانون مدنی ، خیار تبعض صفقه میباشد .
معنای لغوی تبعض صفقه به این صورت است که تبعض در لغت به معنای تجزیه شدن آمده است و صفقه به معنای دست به هم زدن است که به مرور معنای معامله به خود گرفته است. زیرا در قدیم معمول بوده است که طرفین معامله، هنگامی که می خواستند رضایت خود را بر عقد قرارداد اعلام کنند، به یکدیگر دست می دادند. بنابراین این خیار به معنای خیار تجزیه ی معامله است .
خیار تبعض صفقه زمانی تحقق می یابد که بعد از عقد مشخص شود که قرارداد نسبت به جزئی از مورد معامله باطل بود ه است.
نظرات کاربران