در این پست به بیان نکاتی پیرامون خیار رویت و تخلف از وصف بیان مواد 411 و 412 قانون مدنی و بررسی ششمین خیار یعنی خیار غبن با عنایت به ماده 416 قانون مدنی خواهیم پرداخت.
5.هرگاه وصفی که خریدار درباره ی آن به اشتباه افتاده است اساسی و جوهری باشد خود موضوع معامله ،عقد باطل است و در نتیجه خیاری وجود ندارد .
6.مطابق با ماده 411 قانون مدنی ، اگربایع مبیع راندیدولی مشتری آن رادیده باشدومبیع غیر اوصافی که ذکرشده است داراباشد فقط بایع خیار فسخ خواهد داشت.
بدین ترتیب هرگاه خریدار و فروشنده هردو به وصف معامله کنند،اگر مبیع بیش از آن وصف باشد، فروشنده حق فسخ دارد و هرگاه فاقد وصف شرط شده در عقد باشد خریدار خیار فسخ پیدا میکند.
7.در شرط صفت ،خواه صریح باشد یا ضمنی ،خواه ناظر به چگونگی موضوع باشد خواه به مقدار مورد معامله ،هرگاه معلوم شود آن صفت موجود نیست ،کسی که شرط به نفع او شده است خیار فسخ خواهد داشت.
برابرماده412 قانون مدنی: هر گاه مشتری بعضی از مبیع را دیده و بعض دیگر را به وصف یا از روی نمونه خریده باشد و آن بعض مطابق یا نمونه نباشد می تواند تمام مبیع را رد کند یا تمام آن را قبول نماید. چه آنکه تبعیض در معامله بر خلاف مفاد تراضی و به زیان طرف قرارداد است و نباید بر او تحمیل شود.
در ابتدا لازم است به بیان تعریف لغوی غبن بپردازیم. معنای لغوی غبن عبارتست از گول زدن و فریب دادن . دررابطه با ریشه ی تاریخی این لغت لازم به ذکر است که پیامبر ص کسانی را که به استقبال کاروانها میرفتند و پیش از ورود به شهر و آگاهی از بهای واقعی با انها معامله میکردند از این اقدام تلقی رکبان نهی فرمود و به کاروانیان که خود را به سختی مغبون می یافتند ،اختیار فسخ داد ، زیرا آن را فریب و خدعه می دید.
در اصطلاح حقوقی خیار غبن ،اختیاری است برای فسخ قرارداد که قانونگذار در صورت عدم تعادل عوضین به طرفی که مغبون و متضرر گردیده است.
ماده 416 قانون مدنی در این باره مقرر میدارد که :هریک از متعاملین که در معامله غبن فاحش داشته باشد میتواند معامله را فسخ کند .
به فردی که بر اثر معامله و به خاطر وجود غبن در معامله آسیب ببیند و متحمل ضرر و زیان شود، مغبون گفته می شود. در مقابل به فردی که موجب ایجاد این ضرر وزیان شده است ،غابن یا مغبون کننده گفته میشود.
نظرات کاربران