در این پست به بیان جراحات وارد بر پستان مطابق مواد 669 و 670 قانون مجازات اسلامی و همچنین مواد 671تا674 قانون مجازات اسلامی درخصوص قواعد عمومی دیه منافع خواهیم پرداخت.
ماده 669قانون مجازات اسلامی در خصوص دیه ی پستان میگوید: قطع و از بین بردن هریک از دو پستان زن، موجب نصف دیه کامل زن و از بین بردن مقداری از آن به همان نسبت موجب دیه است و اگر همراه با از بین رفتن تمام یا بخشی از پستان مقداری از پوست یا گوشت اطراف آن هم از بین برود یا موجب جنایت دیگری گردد، علاوه بر دیه پستان، دیه یا ارش جنایت مزبور نیز باید پرداخت شود.
ماده670قانون مجازات اسلامی: در قطع کردن شیر پستان زن یا از بین بردن قدرت تولید شیر یا متعذر کردن خروج شیر از پستان و یا ایجاد هر نقص دیگری در آن، ارش ثابت است
منظور از منفعت آن استفاده و بهره ای است که می توان از هر یک از اعضای بدن انتظار داشت؛ از جمله حواس ۵ گانه. به طور طبیعی همه ی ما از چشم انتظارِ دیدن، از گوش انتظارِ شنیدن و از بینی انتظارِ بوییدن داریم. از بین بردن هریک از منافع یا حواس ۵ گانه ی مهم (دیدن، شنیدن، بوییدن) به طور کامل دیه ی کامل دارد اما اگر اهمیت آن منافع یا حس کم باشد طبیعتا دیه ی کمتر یا ارش تعلق می گیرد. مثلا طبق قانون از بین بردنِ حس چشایی ارش دارد
ماده 671 قانون مجازات اسلامی در این خصوص بیان میدارد که : ادله اثبات دیه منافع، همان ادله اثبات دیه اعضاء است. در موارد اختلاف میان مرتکب و مجنیٌ علیه در زوال منفعت یا نقصان آن، چنانچه از طریق اختبار و آزمایش، اقرار، بینه، علم قاضی یا قول کارشناس مورد وثوق، زوال یا نقصان منفعت ثابت نشود در صورت تحقق لوث، مجنیٌ علیه می تواند با قسامه به نحوی که در دیه اعضاء مقرر است، دیه را ثابت کند و چنانچه نسبت به بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده اختلاف باشد دیه با یک سوگند مجنیٌ علیه ثابت می شود و نیازی به قسامه نیست.
ماده672قانون مجازات اسلامی: در مواردی که نظر کارشناسی بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده در مدت معینی باشد چنانچه مجنیٌ علیه قبل از مدت تعیین شده فوت کند دیه ثابت می شود.
ماده673قانون مجازات اسلامی: هرگاه جنایتی که موجب زوال یکی از منافع شده است، سرایت کند و سبب مرگ مجنیٌ علیه شود دیه منفعت در دیه نفس تداخل می کند و تنها دیه نفس قابل مطالبه است.
ماده674 قانون مجازات اسلامی : هرگاه در مهلتی که به طریق معتبری برای بازگشت منفعت زائل یا ناقص شده، تعیین گردیده، عضوی که منفعت، قائم به آن است از بین برود، به عنوان مثال چشمی که بینایی آن به طور موقت از بین رفته است از حدقه بیرون بیاید، مرتکب، فقط ضامن ارش زوال موقت آن منفعت است و چنانچه از بین رفتن آن عضو به سبب جنایت شخص دیگر باشد مرتکب دوم، ضامن دیه کامل آن عضو می باشد.
نظرات کاربران