در این پست به بیان مفهوم ترکه در لغت و اصطلاح خواهیم پرداخت.
یکی از مهم ترین مسائل مطرح در فقه و حقوق اموال، جانشینی ورثه نسبت به اموال و حقوق مالی متوفی است که در نظام های حقوقی مختلف در قالب بحث ارث مورد تحلیل قرار می گیرد.
مفهوم دارایی، به معنی شایستگی و امتیاز دارا شدن حقوق و تکالیف مالی، یکی از صفات مربوط به شخصیت انسان است که با تولد شخص به وجود می آید و با فوت وی از بین می رود.
در واقع از آنجا که اصولاً دارندگی اموال و حقوق مالی برای زندگان اعتبار می گردد، در فرض وفات شخص، باید در جستجوی مالکین یا دارندگان جدیدی برای حقوق مالی متوفی بود.
طبیعی است در فرضی که متوفی دارای دیونی نبوده و وصیتی نیز ننموده است، ورثه به صورت بلامنازع مالک و دارندۀ اموال و حقوق مالی متوفی به محض وفات وی خواهند بود.
لیکن در بسیاری از موارد، دارایی اشخاص محدود به دارایی مثبت (اموال و حقوق مالی) نمی گردد بلکه در مواردی در کنار اجزاء مثبت دارایی با اجزاء منفی (دیون) نیز روبه رو هستیم.
بنابراین علاوه بر ورثه، حقوق طلبکاران متوفی نیز مطرح است. همچنان که ممکن است متوفی در زمان حیات وصایایی را نیز برای پس از فوت خویش نموده باشد.
در زمان فوت شخص مفهوم ترکه بوجود می آید و بین وارثین یک نوع شراکت اجباری اتفاق می افتد یعنی آنها با میل خود وارد این شراکت نمیشوند بلکه به حکم قانون شریک هم میشوند .
با تقسیم ترکه متوفی این شراکت از بین میرود برای اینکه بتوان ترکه ی متوفی را بین وارثین تقسیم نمود باید ابتدائا بخش منفی ترکه تصفیه شود. یعنی بدهی ها و تعهدات مالی که متوفی به دیگران داشته است پرداخت شود.
در قانون اینطور فرض میکنند که ترکه متوفی پس از فوت دارای شخصیت حقوقی مستقل است .به این معنا که همانند همه افراد دارای مال ،طلب وبدهی است.در حقیقت فقط بخش مثبت ترکه متوفی وماترک متوفی است که بین ورثه قابل تقسیم میباشد.
ماترک یک لغت عربی است به معنای آنچه باقی مانده است.ترکه در لغت مأخوذ از ترک و به معنای اموالی است که متوفی پس از فوتش از خود به جا می گذارد.در اصطلاح به اموال و حقوق قابل انتقال به دیگرى مانند حقّ خیار،حق شفعه و حق قصاص که شخص پس از مرگ خود به جای میگذارد ،ترکه گفته میشود.
در فقه در بابهایی مانند طهارت،زکات،خمس،دین،تفلیس ،حجر،وصیت،ارث ،از آن سخن گفته شده است.
نظرات کاربران