همه چیز در رابطه با انواع خیارات فسخ قرارداد - بخش بیستم بررسی خیار رویت و تخلف از وصف -همراه با فایل صوتی

در این پست به بیان پنجمین خیار نامبرده شده در ماده 396 قانون مدنی یعنی خیار رویت و تخلف از وصف با عنایت به ماده 410 قانون مدنی و همچنین بیان شروط ضروری برای ایجاد اینخیار خواهیم پرداخت.

مالکیت ، عقود و قرارداد ها | قراردادها | اختیار فسخ قراردادها

همه چیز در رابطه با انواع خیارات فسخ قرارداد - بخش بیستم بررسی خیار رویت و تخلف از وصف -همراه با فایل صوتی

ماده 402 قانون مدنی در صورت تاخیر در تادیه ثمن به بایع حق فسخ می دهد درصورتی که در مواد 533 و 534 قانون تجارت در وضع مشابه فقط حق حبس برای فروشنده شناخته شده و نامی از حق فسخ و خیار تاخیر ثمن برای او برده نشده است بااین وجود بین مواد یاد شده تعارض و اصطکاکی وجود ندارد که دلایل آن طی چهار مورد در پست قبلی بیان گردیده شد.

5.خیار رویت و تخلف وصف

ماده 410 قانون مدنی ، در خصوص خیار تخلف از وصف بیان میدارد که :

هر گاه کسی مالی را ندیده و آن را فقط به وصف بخرد، بعد از دیدن اگر دارای اوصافی که ذکر شده است نباشد مختار می شود که بیع را فسخ کند یا به همان نحو که هست قبول نماید.

بنابراین اگر یکی از متعاملین یا هیچ یک از آنان مال مورد معامله را ندیده و فقط با ذکر اوصاف یا از روی نمونه معامله کرده باشد و بعدا معلوم شود که مورد معامله دارای اوصاف ذکر شده یا مطابق نمونه نمیباشد، خریدار حق فسخ خواهد داشت .

باید دقت داشت که در این صورت که خریدار مبیع را ندیده و به وصف یا از روی نمونه خریده و بعد از رویت متوجه شده ، مبیع مطابق نمونه یا اوصاف مذکور نیست ،فقط میتواند یا معامله را فسخ کند یا اینکه آن را به همان صورت قبول کند ولی نمیتواند چیزی از ثمن بکاهد ،زیرا این امر به ضرر بایع تمام میشود و قانونگذار این اجازه را نداده است ، همچنین اگر فروشنده مبیع راندیده و با توصیف معامله کرده باشد ف در اینصورت در صورتیکه مبیع مطابق اوصاف یا نمونه نباشد حق فسخ معامله را به استناد خیار تخلف از وصف خواهد داشت.

همه چیز در رابطه با انواع خیارات فسخ قرارداد - بخش بیستم بررسی خیار رویت و تخلف از وصف -همراه با فایل صوتی


بنابراین برای اینکه خیار تخلف از وصف ایجاد شود،وجود چهار شرط ضروری است :

1.خریدار نباید مورد معامله را دیده باشد ،زیرا اگر مال را دیده باشد از ویژگی های آن آگاه میشود و اگر تردیدی در این باره داشته باشد ،میتواند اوصاف مورد نظر خود را در عقد شرط کند .

2.باید مال را به وصف خریداری کند ،به عبارت دیگر چون کالا را ندیده و کالا غایب میباشد ،با ذکر اوصاف در عقد مال را مشخص میکنند .ذکر کردن اوصاف مبیعی که در هنگام تراضی حاضر نیست ،برای رفع ابهام از آن ضروری است.از این نظر شباهت به بیع کلی دارد زیرا در بیع کلی مصداق خارجی مال معلوم نمیباشد وبطور کلی معامله میشود .پس برای رفع ابهام و معین شدن موضوع معامله باید اوصاف مبیع ذکر شود .

3.بعد از دیدن کالا میبایست اوصاف مذکور ،درکالا وجود نداشته باشد .عدم ذکر اوصافی که لازمه ی رفع جهالت از کالا است ،باعث بطلان عقد میشود مثلا اگر در بیع خرید سیمان ذکر نشود که فروشنده چند کیسه باید تحویل مشتری بدهد ، چون میزان مبیع ،معین نشده است،بیع باطل است.فقدان اوصافی که باعث رغبت خریدار به انجام معامله میباشد و از اوصاف فرعی است،ایجاد خیار فسخ میکند.

4.مورد معامله باید عین معین یا در حکم آن کلی در معین باشد و در معامله کلی خیار فسخ ایجاد نمیشود.مطابق ماده 414 قانون مدنی در بیع کلی خیار رویت نیست و بایع باید جنسی بدهد که مطابق با اوصاف مقرره بین طرفین باشد .




نظرات کاربران